كدام يك از نامزدهاي لارستاني مجلس، از مردم صحراي باغ رأي مي خواهد؟
هر چهارساله يك دوره كوتاه، شهرها و روستاهاي لارستان پر از اشتياقِ ''حرف هاي نگفته'' است. سرشار از جنب و جوشي است همراه با جناح بندي هاي درون شهري كه بعضاً به تخريب شخصيت ها هم كشيده مي شود. به زعم نگارنده، اين روزها هر چقدر مهم باشد به تاختن و تازيدن هاي آنچناني نمي ارزد؛ چه بسا كانديدايي كه امروز مورد انتقاد و احياناً بنا بر برداشت هايي تحت '' تخريب'' است، انتخاب قطعي مردم لارستان، خنج و گراش در اسفندماه سال جاري باشد. به نظر اين كمترين، اين روزها فرصتي است براي طرح مسائل و مشكلاتي كه بعضاً سد راه توسعه اين زادبوم كهن بوده است. چرا كه بدبختانه "تنها همين روزها" ، مقالاتي كه با اين موضوعات نوشته مي شود، نماينده ي لارستاني مجلس و هم نامزدهاي انتخاباتي بي كم و كاست مي خوانند.
سرزميني كه همچون ايالتي بزرگ پر از قوميت ها و گرايشات عقيدتي و سياسي متنوع است، بالطبع سليقه هاي متفاوتي هم دارد. شايد اين سليقه هاي متفاوت در چارچوب يك شوراي سياست گذاري واحد نگنجد و اولي تر برنامه هاي راهبردي مورد نظر اکثریت مردم لارستان، خنج و گراش باشد تا كانديداهاي خاص. دو مولفه مي تواند نقش كاربردي در شيوه انتخاب مردم ايفا كند؛ استراتژي ها و برنامه هاي راهبردي هر يك از كانديداها و اثبات صداقت در گفتار نامزدها با نگاهي به توانايي آنان.
حكايت اين روزها، آنچنان است كه گويي بهشت جاري است؛ هر مشكلي حل مي شود و هر معضلي راهكاري دارد. ايران مي شود بهشت برين و لابد روستا و شهر ما هم مركز اين بهشت، بر آن گونه كه هر ميوه اي آرزو كنيم نامزدهاي مجلس از شاخه برچينند و بر دامان ما بنهند. و لابد ما نيز زير يكي از شاخه هاي سدر و يا طوبي لم خواهيم داد و بر نظاره ي حوران بهشتي دمي از قيل و قال دنيا خواهيم آسود.
تا پايان نتيجه ي قطعي انتخابات جريان هاي شادي بخش و طرب انگيز از پنجره اي رو به آن بهشت همچنان بر خانه و كاشانه ي ما خواهد وزيد. و لابد دريغ از آن كه از اين رهگذر اندك بهره اي نبرد و لحظه اي را به غفلت بگذراند.
يك ماه پس از اين اتفاق، دنيا فراموشمان مي شود و هم سايه ي طوبي و درخت سدر و حوري...
و آن گونه كه جدمان را از بهشت راندند و نسيان به سراغش آمد ما نيز چنان مي سازيم. آن بهشت خيالي فرو مي ريزد و ما دچار اندوهي مي شويم كه فلاسفه مي گويند خلاق و آفريننده است؛ و ما اين آفرينندگي را بار ديگر در دستان پربركت خيرانديشاني جستجو مي كنيم كه پولشان را نه از بهارستان بلكه از ديار عربان مي آورند. و آن نماينده ي بهشتي ما حتي براي افتتاح مدارس، مساجد و يا مراكز بهداشتي درماني كه خيرانديشان ساخته اند، قدم رنجه نمي فرمايد. ليكن فرمانداران و بخشداران در تمام اين دوره ها از اين نوع عملكردها به وفور كاغذ سياه كرده اند و ارتقاء يافته اند. اين است قصه ي تلخ اين روزهاي ما.
لارستانيان در هر نقطه اي از ايران از اعتبار ويژه ي اقتصادي برخوردارند؛ مردماني مرفه و ثروتمند و بعضاً با سخاوت به ايران معرفي شده اند. لارستاني در شهر و روستايش مسجد ميلياردي وقف مي كند، بيمارستان ها و درمانگاه هاي آنچناني بنا مي كند. لارستاني ثابت كرده است كه بدون بودجه هاي دولتي هم مي تواند به رفاه اجتماعي برسد. و اين همواره مزيد بر لميدن هاي نمايندگانش بر كرسي سرخ بهارستان بوده است.
به عنوان مشتي از خروار اگر مثال بزنيم، بخش صحراي باغ از نظر امكانات آموزشي در حد صفر است. نه فقط دوره نمايندگي علي اصغر حسني كه در تمام دوره هاي نمايندگان لاري لارستاني هم وضعيت سير نزولي داشته است.در مقالات متعدد دوستان و هم از اين نگارنده، سابقاً سخن بسيار رفته است. آنچه به عنوان ضروري ترين بحث مطرح است وضعيت تنها دبيرستان پسرانه در دهستان بزرگ باغ است كه شامل چندين روستاست و در مركز جمعيتي بالغ بر ده هزار نفر قرار دارد. اين دبيرستان كه چند سال پيش توسط خيرانديشان منطقه ساخته شده امروز رو به تعطيلي است. و دانش آموزان دبيرستاني اين بخش از زادبوم لارستاني ما ناگزير از مهاجرت هاي ناخواسته هستند.
كمي آنسوتر در روستاي هرمود، دبيرستان دخترانه با دانش آموزاني از چندين روستاي صحراي باغ همچنان با مشكل دست و پنجه نرم مي كند. بر اساس اين گزارش، دبيرستان دخترانه فهيمي هرمود، سال تحصيلي جاري را با دو رشته ي انساني و كامپيوتر شروع كرد و ديگر رشته هاي رايج در مدارس كشور، همگام با دانش آموزان پايه هاي سوم مي رود تا از اين آموزشگاه خارج شود. عليرغم مديريت خوب دبيرستان دخترانه هرمود و معلمين دلسوز و مديريت قابل تحسين راهنمايي ايرج فهيمي، تبعات ناشي از حذف رشته های تحصیلی رایج، خانواده هاي صحراي باغي را به شدت نگران كرده است. در مركز اين بخش در شهر عمادده به انضمام حومه ي آموزشي تحت پوشش آن همچنين نگراني ها از اين قرار است.
اينكه چرا علي اصغر حسني اين برگ هاي برنده را فراموش كرده است و آنكه چرا رسيدگي به حوزه انتخابي اش را گذاشته براي ثانيه هاي آخر راي گيري؟ دو سؤال سختي است كه ذهن تحليل گران مسائل اجتماعي صحراي باغ را همچنان به خود مشغول كرده است.
به زعم تحليل گران اجتماعي، مجموعه مديريت آموزش و پرورش در جلب رضايت دانش آموزان و اولياي آنان در اين بخش، ناكام مانده است. تعطیلی خوابگاه هنرستان و دبیرستان زروان و متعاقباً واگذاری امتیاز آن به یکی از بخش های وقت لارستان، عدم تناسب گرايشات مدرك تحصيلي دبيران اعزامي به دبيرستان زروان و هرمود با رشته ي درسی مورد نياز، از جمله دلایل این نارضایی هاست.
كدام نامزد توسعه طلب، مي تواند با دغدغه هاي مردمي در بخش هاي لارستان همراه شود، كدام نامزد از اولياي اين دانش آموزان رأي مي خواهد؟
در اين مقطع ارجحيت با نامزدي است كه از هم اكنون با رايزني هاي كاربردي بتواند نيم نگاهي به رفع اين معضلات در بخش هاي مختلف داشته باشد. بي شك بينش سياسي و اجتماعي مردمان اين ديار، تعيين كننده تر از گستره روابط نامزدها با ''چهره هاي خاص سنتي'' در شهرها و روستاهای لارستان خواهد بود.